۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

دموکراسی های شکست خورده

چند روز پیش فرصت شد تا به گفتگو و عکاسی برای یک مصاحبه با اعضای شورا یاری محله ای در تهران که منتخب دبیران شورا بود بپردازم. اطلاع چندانی از شورایاری و تخصص و کارکردش نداشتم که با این گفتگو مجال مناسبی پیدا شد تا به بحث با این دبیر شورا یاری پیرامون انتخابات و دموکراسی های کوچک بپردازیم
این دبیر محترم به انتقاد از شورا یاری و حمایت بی دریغ روسای شهرداری از شورا یاری می پرداخت، پرسیدم برای چه از خود انتقاد می کنی؟ اینجا شورا یاری است پلی است بین قدرت و مردم اینجا می تونه نهاد های کوچک دموکراسی شکل بگیره
در پاسخ گفت درست که اینجا پلی است بین مردم و قدرت اما ما نماینده مردم نیستیم ! اینجا ضعف های بی شماری داره ضعف هایی که به سادگی نمیشود از آن گذشت، با حمایت بی دریغ و بی چون و چرای شهردار و شوراری شهر از ما شهرداری و بقیه مراتب اداری اش مجبورند از تصمیمات ما تبعیت کنند در حالیکه چندان با ما رابطه خوبی ندارند، حال  تصمیمات ما چه کارشناسی چه غیر کارشناسی اما شهردار و شورایش زیر مجموعه هایشان را ملزم به همکاری با ما کرده اند. اشکال کار آنجاست که نماینده واقعی مردم به اینجا نمی آید، شما می توانید با یک اتوبوس و کیک و ساندیس رای خود را از محل جمع کنید می توانید آدمی باشید که نه سواد علمی اش بالاست نه سلسله مراتب اداری را می داند و نه معتمد محل است صرفا یک سودجو یا منفعت طلب است که می خواهد بوسیله عضو شدن در شورا یاری مشکلات اداری اش را در شهرداری حل کند و از این محل برای خود منفعت کسب کند. این نه فقط در محلات پایین شهر امکان رخ دادنش وجود داشته باشد که محله ای هم داریم که در بالا شهر تهران است از 10 عضو 6 عضوش فامیلی هستند و هر 6 نفر زمین خوار هستند
مشکل اینجاست که اعضای شورا یاری محل بدون قانونی نظارتی به راحتی می توانند با هدفی سودجویانه وارد شورا یاری شوند و آنجا دغدغه شان مردم نباشند و با تصمیمات ورفتار های غلطی که در شورایاری به تصویب می رسانند به ضرر مردم کار کنند
پرسیدم منظور شما این است که رد صلاحیت  بشوند؟
پاسخ داد: نه من اصلا به نظارت استصوابی کاری ندارم معتقدم مردم خوب را از بد تشخیص می دهند اما وقتی همه مردم برای رای دادن به این نهاد مدنی نمی آیند کاندید سودجو با یک اتوبوس و کیک و ساندیس می تواند رای را بخرد و خداحافظ شما، باید مجموعه قوانینی شکل بگیرد تا بتوانیم این معضل را حل کنیم، اتفاق های خوبی در شورا یاری نمی افتد،
سوال ها در ذهنم جاری است که چگونه می توان از دموکراسی های کوچک از انتخاب های کوچک به تامین اهداف : مردم سالاری،  رسید چگونه می توان از ورود افراد سودجو به قدرت جلوگیری کرد آن هم با عدم اعتقاد به نظارت استصوابی و رد صلاحیت؟

بی ربطدونی:
گزارش تصویری از انجمن نویسندگان انجمن کودک و نوجوان و بزرگداشت احمدرضا احمدی 

۴ نظر:

  1. این جریان کیک و ساندیس را دیگه همه خوب بلد شدند.

    پاسخحذف
  2. سلام
    اخیراً کمتر توانسته ام به مطالعه گریزگاه شما بپردازم
    از ÷ست های اخیرتان پیداست که دغدغه و علاقه عکاسانه دارید. ÷ست قبلی تان جالب بود که اینجا هم چیزی به اسم عکاسی فشن پا گرفته و کلاسش هم برگزار شده ... از هر چیز ما به پوسته ای راضی شویم گویا !!
    این ها هم که در این پست شمردید کمترین آفت های دموکراسی اند .
    دموکراسی مطلق به تنهایی هرگز ضامن تامین حقوق اولیه انسان نیست

    پاسخحذف
  3. مدتی ست به راهی برای دور زدن دموکراسی می اندیشم!
    دموکراسی برای ایران ِ فعلی انگار زیاد جالب نیست!
    البته این حرفهای من خطرناک است!

    پاسخحذف
  4. @ ندا، شاید برایت جالب باشد که مصاحبه شونده ی ما یک انقلابی بود که در زندان ستمشاهی تحمل شکنجه کرده بود و هنوز هم حرف از امام و آرمانهایش میزد اما وقتی این جمله کیک و ساندیس را گفت همگی با هم خندیدیم بعد تر وقتی بحث پیش رفت فهمیدیم این دوست ما سبز است
    @فرزانه، راستش این روزها همه کم حوصله و کم وقتیم من هم کم وقت کردم به دوستان بلاگر سر بزنم که پوزش می خواهم، بلی علاقه عکاسانه زیاد دارم :) بنظرم حتی مذهبی ها هم عمیقا به پوسته ی دین چسبیده اند البته الان دیگر آن پوسته هم خیلی نازک شده ، بله حرف من هم در این نوشتار همین بود که دموکراسی مطلق خوب نیست
    @محمدرضا، میدانی در اینجا چنین چیزی اجرایی کردنش سخت است آدم می ماند آزاد آزاد بگذارد؟ یا حد قائل شود؟ نه حرف هایت خطرناک نیست اتفاقا باید آدم را به فکر فرو ببرد که چه راهی می تواند ما را به دموکراسی حقیقی برساند؟ با این همه موانع؟

    پاسخحذف