۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۸, دوشنبه

نرسیدن

جاده گلستان

مدتها بود تصور می کردم اگر به فلان کس یا فلان چیز یا فلان مقام برسم چه خوب می شد
چند وقتی است فکر می کنم مثلا اگر روزنامه نگار خوب یا عکاس خوب یا در حرفه شغلی ام  به مکانی ایده آل می رسیدم چه می شد؟ یا با کسی که دارای چندین ویژگی است  زندگی می کردم چه می شد؟
 هیچ نمی شد, شاید زود ارضا می شدم و شاید زود خسته، الان که فکر می کنم می بینم شاید سیری نداشتن و سیر نبودن بهتر است
نرسیدن شاید بهتر باشد
تکاملی وجود ندارد؛ رسیدنی هم وجود ندارد 
اما مرگ؛ این روزها به دغدغه ای برایم تبدیل شده, که چگونه می شود زیست که خوب به مرگ رسید؟
تنها چیزی که شاید رسیدن دارد و در حال نزدیک شدنش هستیم یا هستم همان مرگ است 

۱ نظر:

  1. انگار همه این روزها داریم به نقطه ی " بی آرزویی" میرسیم!
    وقتی دم از مرگ و خوب مردن میکنیم ینی امید و آرزومان برای زندگی کم رنگ شده است...
    چه میدانم یا شاید هم به فکر فرمایش امام اول شیعیان افتاده ایم!

    پاسخحذف