۱۳۹۳ مرداد ۲۴, جمعه

اشیایی که سجده می کنند

 همیشه شنیده و دیده بودم که می گفتند تمامی نباتات و حیوانات به سپاس و شکرگذاری خداوند مشغول اند. هر کدام با صدایشان یا حرکتشان از خداوند تشکر می کنند.
 با وجود نشانه " الله خالق کل شی ء" ، به این فکر می کردم که شی را بیشتر معانی مخلوقات یا همه چیز به کار برده اند، برایم سوال بود چرا اشیا نباشد؟ چرا خداوند خالق اشیا نباشد؟ و خب این دوگانگی پیش می آمد که انسان خالق شی است یا خدا؟ اینکه فکر خلق شی از خدا به انسان رسیده دلیل موجهی نیست، حداقل برای من.
بعدها به این فکر کردم که خب خداوند اشیا را خلق کرده؟ آیا آنها زنده اند؟ چطور میشود مرده ای را خلق کرد و همچنان در مردگی بسر برد؟، همچنان که این سوال ها برایم زنده بود به این نکته از طریقی که یادم نیست رسیدم که بله چرا که نه، اشیا هم زنده اند، می میرند و زنده می شوند، ماهیت شان از بین می رود و ماهیتی دیگر می یابند،
تعریف از زندگی باید حرکت کردن، زنده بودن و مردن باشد، دو شرط آخر را اشیا دارند اما شرط اول را چه؟ خب شرط اول را هم دارد، مگر این گونه نیست که همه اشیا دارای مولکول هستند و اتم ها هسته دارند و نوترون و پروتون دارد؟ مگر این گونه نیست که تمام آنها در حرکت باشند و نسبت به گرمایش و سرمایش واکنش نشان می دهند؟ و وقتی ماده نابود می شود آنها شکل شان تغییر می یابد و به ماده ای دیگر بدل می شوند؟ خب زندگی اشیا در همان جاست در چرخش نوترون ها.
و خداوند از همین رو خالق اشیاست.
امروز اما نکته ای جالب دریافتم
در نشانه 48 نحل می فرماید
أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَىٰ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ
آیا به مخلوقات و اشیا نمی نگرند که چگونه سایه های آنها به راست و چپ می گردند و برای خدا متواضعانه سجده می کنند؟

اکثر تفاسیر البته اشیایی که در این نشانه صحبت آن شده را همان طبیعت گرفته اند، دریا، کوه و.. سایر عناصر طبیعت. اما چرا همین اشیا اطراف ما، همین برج ها و ساختمان ها همین لیوان همین همه اشیایی که بالاخره نور بتابد چه مصنوعی چه طبیعی سایه دار می شوند چرا آنها نمادین و تمثیلی سجده نکنند؟ چرا نمی تواند چنین معنی داشته باشد؟ اشیایی که ذرات ریز و میکرونی آنها توسط رب آفریده شده در حال چرخش و زندگی هستند و پدیدآورنده جامدات و مایعات و گازها هستند، ذراتی که پدید آورنده برج ها و ریز ترین شی ها هستند چرا نمادین سجده نداشته باشند و شکر گذارش نباشند؟ موجودات فاقد شعوری که آفریده شد اند و با سایه شان به روی زمین می آیند و سجده می کنند.
اینگونه شاید خداوند مثال می آورد برای شکر گذاری و عدم تکبر و غرور انسانی که خدا به او شعور داده اما سرکشی می کند، نعمت بیشتر داده اما یادش می رود نه هستی اش که تمام داراییش از اوست.

۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه

تشکر

تشکر همیشه لازم نیست وقتی که به موفقیت می رسی یا رضایتمند میشی تشکر کنی
این متن صرفا یه تشکرنامه هست
به احتمال زیاد چون خودشون با اینجا آشنا نیستند نمی دونند از آنها تشکر کردم
نمیدانم فایده اش چیست اما می نویسم

جامعه ای که سرمایه اجتماعی کمی دارد و میزان اعتماد آدم ها به هم کم است
جامعه ای که آدم هایش به شدت فردگرا شده اند
جزیره جزیره
جدا جدا
بدترین نوع جامعه است، جامعه ای که آدم ها با هم نیستند بر هم اند، آدم هایی که برای بودن با هم ریسک نمی کنند، برای دیگری تلاش نمی کنند. بلکه فردیت و منفعت فردی حرف اول را می زند.
اینجا می خواهم از 4 نفر تشکر کنم که علارغم زندگی در چنین جامعه ای اما لباس پیوستگی پوشیدند، ریسک و خطرش را پذیرفتند، خطری که در چنین جامعه ای فردگرایی می تواند بد شدن و بد ماندن شود،
نمی دانم احتمالا خیلی بد نوشتم, شاید اگر شفاتف تر می توانستم حرف بزنم بهتر بود، اما غرض تشکر از رویا، احسان، مریم و مصطفی بود. والسلام

۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبه

حق با کیست؟ صلح کجاست؟






 به تصاویر دو طرف آسیب دیده جنگ نگاه می کنم
چه طرف فلسطینی و چه طرف یهودی
چه مادر فلسطینی و چه مادر یهودی
تاثر برانگیز است
اما محل بحث نه این عکس هاست و نه کلیشه های رایج
خوبتر که نگاه می کنم امیدی در صلح نمی بینم
در واقع اگر خود را جای مادر سرباز یهودی بگذارم قضیه به این ترتیب است:
من در کشوری دموکراتیک زندگی می کنم، آنها در سرزمین ما هستند، ( هرچند که آن سرزمین از قبل نه کشوری به نام فلسطین بوده و نه اسرائیل، صرفا مجموعه ای از مسلمانان و بخش هایی کوچک از یهودیان و مسیحیان حداقل تا زمان عثمانی) آنها با ارسال موشک دست به اقدام تروریستی می زنند و این گونه که دولت می گوید ما برای دفاع و کشتن تروریست ها و حتی بیرون راندن آنها از سرزمین مان اقدام به دفاع ( حمله) نظامی می کنیم. در این راه سربازان ما کشته می شوند. صلحی در کار نیست, آنها فرزند مرا کشتند، آنها را اگر آزاد بگذارید می خواهند ما را بکشند, می خواهند سرزمین مان را اشغال کنند و.. برای همین دورشان دیوار کشیدیم...
در واقع با این شرایط که خون جواب خون را می دهد صلحی صورت نمی گیرد,
بغض ها و کینه های دو طرف انباشته می شود
و اتفاقا بهانه خوبی به افراط گرایان دو طرف می دهد
تا اینجا من با حماس و گروه های چندگانه نظامی که جدا جدا کار می کنند و البته همه زیر پوشش یک زیر مجموعه هستند به دلیل اینکه امید صلح را در سرزمین کم می کنند و به کینه طرف مقابل افزون می کنند مخالفم.
اما این مخالفت هم عادلانه نیست. مگر در انتفاضه اول و دوم  که جز پرتاب سنگ فلسطینی ها کار دیگری نمی کردند اتفاقی افتاده بود؟ کمی باید واقع بین بود، آن زمان که فلسطینی ها اقدام به جهاد نکرده بودند؛ کسی را هم با سنگ نکشته بودند، آیا اروپا و امریکا بیانیه ای بر علیه اسرائیل صادر کردند؟ آیا در شورای امنیت قطعنامه ای بر علیه اسرائیل صادر شد که به توقف جنگ و بمباران خاتمه دهد؟ خیر, بنابراین حرکت موشک پراکنی حماس در مقابل بمب های سنگین و توپخانه وسیع از زمین، هوا و دریا مثال آب پاچیدن عده ای با دست در مقابل آب پاچیدن با شلنگ پر فشار است
زمانی باید طرفی که با دست آب می پاچد را هم محکوم کرد که بدانیم اگر او آن کار را نمی کند می شود به آن کسی که با شلنگ آب پاچی می کند فشار آورد و او را ملزم کرد که کارش صدمه می زند و باید ترک عمل کند, وانگهی اینجا اسرائیل امتحان خود را پس داده، چه حماس موشک داشته باشد چه نداشته باشد چه تونل زیر زمینی داشته باشد چه نداشته باشد بهرحال عرصه بر فلسطین تنگ است،
با این تفاسیر نمی شود اقدام حماس را تایید کرد که خوب کاری می کند اما می شود به آنها حق داد که حداقل زمانی که با سنگ نمی توانستند نیش تری به طرف مقابل بزنند امروز با موشک های نه چندان کارآمد می زنند می شود به فلسطینی ها حق داد