۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

غرور

قدرتمندان و پیروزان اغلب از یک چیز شکست می خورند :

غرور
اربابان هم از همین غرور، نابخردانه تصمیم می گرفتند.
زمانی که کارگران اعتصاب می کردند اربابان از غرور و کبر برای آنکه جلوی ایشان کم نیاورند تا انتظارات کارگری هم افزون نشود, برای آنکه شکست نخورند، تصمیم به سرکوب کارگران می گرفتند و یا کارگرانی از مناطقی دیگر را به استخدام در می آوردند تا نشان دهند حرف حرف آنهاست ونه چیزی دیگر؛ یک قدم عقبتر نمی روند.
این در حالی بود که هزینه آوردن کارگران از منطقه یی دیگر به آنجا و یا هزینه سرکوب شاید با خواست کارگران مبنی بر دریافت بیشتر حقوق خود، سر به سر می شد. اغلب چنین است اما چرا اربابان تن به خواست کارگران نمی دادند؟

۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

مبهمات روزگار


امروز  به اتفاقي مي گويي
روزگار سگي
چه گندي بالا آوردم
لعنتي ، اينم شد زندگي؟
از اين بدتر هم مي شود
فردا ممکن است به همان بگويي
عجب شانسي
عجب اقبالي
!

۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

جدايي نادر از سيمين از منظر حقوق کودک




چندی پیش فرصتی فراهم شد که در حضور عده ای از فعالان حقوق کودک به تماشای فیلم جدایی نادر از سیمین بنشینیم و از منظر حقوق کودک به این فیلم نگاه کنیم ودیدگاه های خود را به بحث و نظر بگذاریم. در میان جمع خانم دکتر روانشناسی هم بود که به چند وجه این فیلم به لحاظ دو کودکی که در این فیلم حضور داشتند اشاراتی کرد.


در صحنه ای از فیلم وقتی قرار می شود زن مستخدمی که تازه در خانه مشغول به کار شده باید پیرمردی که کنترل ادرار خود را ندارد کمک کند و او را بشوید کودک همین زن رو به مادرش می گوید : به بابا چیزی نمی گم

اینجا کودک در شرایطی قرار می گیرد که می خواهد واقعیت را کتمان و پنهان کند. و این پنهان کاری در وجود انسان از همین کودکی نهادینه می شود

در صحنه ای دیگر نادر که از دخترش درس می پرسد و کلماتی که در زبان ما رایج است را می پرسد تا دختر به زبان فارسی تبدیل کند, دختر در فارسی برگرداندن گارانتی می گوید ضمانت نامه که نادر به دختر می گوید اینکه نشد!؛ باید بگی پشتوانه بعد دختر می گوید آخه معلممون گفته دوباره پدر می گوید غلط غلطه هر کی می خواد گفته باشه ....

اینجا کودک که دختر نادر و سیمین باشد در معرض تعارض ارزش ها معناها و دوگانگی بین مدرسه و خانواده قرار می گیرد. یکی از معضلاتی که در ایران با آن روبرو هستیم همین دوگانگی کودکان در محیط خانواده و مدرسه است. به طور مثال کودکی یک سری ارزش ها و باور ها در مدرسه به او باورانده می شود که در خانواده انی اتفاق نمی افتد. کودک در خانواده با ماهواره و یک سبک زندگی آشناست که قسمتی از جامعه و مدرسه در تعارض با این مسئله قرار دارد. این در شخصیت کودکان ایرانی و آینده آنها بسیار ثاتیر گذار است زیراکه از همین کودکی در مقابل تضاد ها تعارض ها و دوگانگی ها قرار می گیرد و نمی داند کدام درست یا کدام غلط است؟

در صحنه هایی متعدد از فیلم کودکان شخصیت های والدین خود را در معرض آسیب های روحی و روانی می دیدند. در صحنه ای نادر به زن مستخدم پرخاش می کند و.. ؛ در پیمان نامه حقوق کودک آمده است که خانواده باید قدرتمند باشد زیرا که خانواده( پدر و مادر) نقطه اتکای شخصیت کودک هستند و اگر کودک در شرایطی قرار بگیرد که پدر و مادرش مغلوب جامعه و پرخاش جامعه قرار بگیرند و شخصیت پدر و مادرش را متزلزل ببیند مورد آسیب های روحی روانی قرار می گرد و بعدها در شخصیت کودک تاثیر می گذارد. کودک در سنین کودکی پدر و مادر خودش را چونان خدایی می بیند که خدشه ای بر او وارد نمی شود و وقتی این خدای ذهن کودک آسیب می بیند کودک دچار آسیب روحی می شود.

در دو صحنه هم کودک زن مستخدم و هم ترمه که کودک نادر و سیمین باشد در محیط دادگاه قرار می گیرند. انی شرایطی است که بر خیلی از کودکان تحمیل می شود. شرایط تحمیلی شرایطی است که کودک نه به اقتضای سنش بلکه بر اثر جبر باید در آن محیط قرار بگیرد و چیزهایی ببیند و بشنود که مناسب سنش نیست

نکات بیشماری از این فیلم در مورد حقوق کودکان و آسیب های روحی روانی که این کودکان در شرایط تحمیلی و دوگانه جامعه بر آنان وارد می شود را نشان می دهد. این توجه کارگردان به مسئله کودک در جامعه یکی از نکات جالب و مفیدی بود که کمتر در فیلم جدایی نادر از سیمین به آن پرداخته شده بود

۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

کيفيت؛ فضيلت؛ خوشبختي

کیفیت


کیفیت هر آدمی در تناسبی نهفته است. تناسب بین داشته ها و کرده ها

داشته ها , دانایی , آن چیزی که در چنته دارد, آن چیزی که طی سالها کسب کرده

کرده ها و عملگرایی, اینجا منظور از کردن و عملگرایی اجرای آن فعل و کاری است که براساس دانش فرد صورت گرفته و نه چیز دیگر

حالا ممکن است فردی دانایی و داشته هایش بالا باشد اما خلا و فاصله بین دانایی و عملگرایی اش فراوان باشد و ممکن است فردی هم دانایی و داشته هایش پایین تر باشد اما فاصله داشته و عمل به داشته هایش کم باشد. کیفیت با کدام است؟



فضیلت

فضیلت شاید صرفا دانایی نباشد حتا می تواند میزان توانایی فرد هم نباشد,

ممکن است فردی توانایی عملی هم داشته باشد اما به سان یک انرژی پتانسیلی جمع شده باشد و بالفعل نشود

بنابراین ممکن است نه دانایی کسی و نه توانایی که بالفعل نشده فضیل نباشد

اینجا شاید انرژی جنبشی حاصل از داشته ها و دانایی ها و البته توانایی ها همان فضیل باشد



خوشبختی

خوشبختی شاید همین کیفیت همین کیفیت آدمها همین فضیلت بزرگ باشد

نمیدانم ,

شاید