۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

نسل بی بابا نسل بی فردا نسل منتظر نسل بدبخت

این روزها به مطالب مختلفی فکر می کنم
به این فکر می کنم که نکند راه را اشتباه رفته باشیم؟
نکند به جای آنکه سرمان گرم چیز دیگری باشد سرمان به وبلاگ خوانی و نویسی و گودر خوانی و جملات شیک و ادبی و شعر گرم باشد نکند سرمان گرم ویترینی از گفتارهای آدمها شده باشد که  ما را در جایگاه یک تماشاگر گذاشته باشد و هرزچندگاهی با گل های شاعر و ادیب و مردان مشهور سیاست ورز و روشنفکرین به نام هورا کشیده باشیم و بلند شویم و کفی زنیم
نکند این سالها سرمان به این گرم شده باشد که فقط کتاب و کتاب و کتاب خوانده باشیم و ذهن را انبانی از اطلاعات کرده باشیم و هیچ وقت نشود از آن استفاده کرد؟ که اگر استفاده ای از آن نشود چه بیهوده رنج این سالها را تحمل کرده ایم چه بیهوده  فقط اطلاعاتی را به مغز داده ایم و حالا در حال کپک خوردن است
نسل ما چه مسلمان چه غیر دیندار نسل منتظر است نسل تماشاگر و این زهری سهمگین خواهد بود
نسل ما نسل کتاب خوان است ، البته با نگاهی خوشبین به جماعت دانشجو و کتاب خوان و وبلاگ خوان
نسل ما بیهوده هورا می کشد فریاد می کشد بلند می شود روی سکو  و دست می زند خبر ندارد قهرمان گود پیر شده دیگر تاب و توان قهرمانی ندارد خبر ندارد ، به او بگویید وقتش است آن همه پز را کناری بگذارد وآستین هایش را بالا بزند