۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

تنگ و تاریک




















برای یه پروژه شهری فرصت پیدا کردم تا به عکاسی در محله نظام آباد تهران بپردازم. حدود دو ساعت در بعد از ظهر دومین روز از زمستان به عکاسی از محله و مردم و خصوصا بافت مسکونی آن پرداختم در طی این دو ساعت به موردهایی برخوردم که برای خودم جالب بود
ابتدا داشتم از یک کوچه تنگ عکس می گرفتم دخترانی دبیرستانی از کوچه بیرون آمدند یکیشون گفت از منم عکس می گیری؟ منم بدلیل اینکه مشکلی پیش نیاد وکارم چیز دیگری بود با لبخند گفتم نه، بلافاصله بعدش گفت: خب موهامو میدم تو !! یه لبخند تلخی بر لبم نقش بست و فهمید عکس نمی گیرم خداحافظی کرد و با دوستانش رفت
مورد بعدی: تو یک کوچه در حال راه رفتن بودم یه پیرمردی هم همراهم بود به پسر و دختری جوان رسیدیم که با ناراحتی در حال جر و بحث  و تحویل دادن کنایه به هم بودن، پیرمرده ِ برگشت  گفت: اینا تا سه سال پیش  اینجا باهم لاس میزدن و قربون صدقه هم میرفتن حالا... گذشت ؛ پیرمرد رفت، منم رفتم یه کوچه بالاتر عکسم رو گرفتم اومدم همون کوچه دیدم دختره در آغوش پسرمشغول گریه است و پسر مشغول دلداری
دیگه خسته شده بودم در حال بیرون اومدن از محله چشمم به خرابه ای افتاد که آسفالتش کرده بودن و دو  پسر با توپ پلاستیکی مشغول بازی بودن و پسره گفت آقا از من عکس میگیری؟ دیگه دلم نیومد دل اینو بشکونم  رفتم  عکس گرفتم.
مشکل محله هایی چون نظام آباد که از فرسوده ترین بافت های مسکونی تهران است فقط کمبود فضای پارکینگ خانگی، کمبود فضا برای قرار دادن زباله و عدم بهداشت، نیست. چنین محله هایی از کمبود فضاهای سبز، آموزشی، رفاهی و تفریحی بشدت رنج می برند، و کیست که چنین مردم دردمندی را ببیند؟
البته که مورد اول و آخر به درد های انسان شناسی و جامعه شناسی جامعه ما باز می گردد به اینکه جوانان این محله ها فرصتی برای دیده شدن در جامعه کمتر پیدا می کنند. شاید با تحلیلی بهتر بتوان گفت جوان هایی که از شهرری یافت آباد نازی آباد و محلات فقیر نشین ،تنگ و بی امکانات رفاهی ؛ به بلوغ می رسند با کمبود این امکانات راهی چه راهی می شوند؟ 
اگر شانس کسب و کار سالم پیدا کنند که راهی این راه خواهند شد اما اگر صاحب چنین موقعیت یا به قولی چنین شانسی نشوند به سمت بزهکاری می روند و امثال بیجه و... مثالشان می شود یا راهی محافل و باند های اطلاع آتی و امنی اَتی می شوند و عسگر و گلپور مثالشان می شود.
البته این مشکلات فقط به وسع مالی خانواده هایشان بر نمی گردد. رسالتی بر دوش مسئولان مملکتی و شهری وجود دارد که  امکاناتی رفاهی شهری را فراهم کنند و مهمتر از آن در بـُعد اشتغال که مسئولیتش بر دوش مسئولان دولت است

۱ نظر: