۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

طاعون، به مثابه بی تفاوتی در جامعه


معاویه بن ابوسفیان در آغاز رجب سال 60 هجری در اوج قدرت و ثروت درگذشت. انتقال قدرت به یزید بدون کم ترین مشکلی انجام شد. در نگاهی کالبد شکافانه به جامعه مسلمانان آن روز تردیدی نباید داشت که تحقق بی دغدغه حکومت یزید معنای جز گسترش عفونت و بیماری در اعماق و ارکان اعتقادات مردم نبود بر اساس همین بیماری بود که مسلمانان دیانت را مقوله ای فردی شمردند و به سازگاری میان مسلمانی  و زیستن در سایه حکومت جور تن در دادند.
مرجئه شخصی بود که با عقاید خویش بی تفاوتی دینی سیاسی را میان مردم گسترش داد او از نخستین نظریه پردازان اندیشه هماهنگی دینداری با ستم پذیری بود. مرجئه آخرین تردید های اجتماعی درباره امیرالمومنینی یزید را از بین برد و مروج احادیثی شد مبنی بر ضرورت وجوب اطاعت مسلمانان از هر فاسق و فاجری که به استیلا، قدرت را در دست گیرد و بر اساس قهر و غلبه و سلطه بر منصب حکومت نبوی تکیه بزند.
واقعه کربلا ، واقعه حره (حمله به مدینه و تجاوز به زنان و دختران) توسط لشگر یزید به فرماندهی مسلم بن عقبه و حمله به مکه و آتش زدن خانه خدا توسط حصین بن نمیرکه به نوای مردم مکه گوش ندادن: ای مردم شام این حرم خداست که در جاهلیت برای پرنده و شکار هم جای امنی بوده است. پس ای مردم شام از خدا بترسید و شامیان فریاد می زدند : اطاعت اطاعت حمله حمله * از جماله واقع تکان دهنده سلطنت یزید بود که 4 سال بیشتر دوام نیاورداما مسلمین که شجاعت واکنش نداشتندهمچنان به اندیشه های مرجئه دلخوش بودند تا اینکه خبر مرگ یزید در صفر 64 با شادمانی آنها روبه رو شد.
با نپذیرفتن حکومت توسط معاویه پسر یزید که شاهد و معترف به جنایات پدرش بود جنگ قدرتی بین عبدالله بن زبیر( از مخالفین یزید) مختار به خونخواهی حسین(ع) و مروان بن حکم با ادعای خویشاوندی با عثمان و معاویه در گرفت که پیروز این میدان مروانیان بودند. در حالیکه قیام زید(براساس گزارش مورخان و روایت طبری از ابومخنف تنها شمار بیعت کنندگان کوفی با زید  پانزده هزار بود) هم در دوران مروانیان به ثمر ننشست  مواضع امام سجاد و امام باقر مبنی بر بی سرانجامی هرگونه حرکت تند سیاسی و نظامی علیه امویان و نامساعد بودن شرایط عینی برای موفقیت هرگونه حرکات نظامی بود. ایشان معتقد بودند در آن برهه زمانی باید از رویکرد های عاطفی و هیجانی فاصله گرفت و واقعیات سیاسی را مدنظر قرار دهند
اواخر عهد اموی تمایلات ضد اموی مردم اوج گرفته بود  تا اینکه قیام عباسیان شکل گرفت. مردم بخارا اولین قربانی قتل عام عباسیان بودند؛  وقتی با فریب کاری عباسیان و دعوت به نام آل رسول مواجهه شدند و پی به فریب عباسیان بردند از اطاعت خلیفه عباسی سر باز زدند و سرانجامشان قتل عام شد. طبری شمار کشته های بخارا توسط زیادبن صالح خزاعی را 30 هزار تن نوشته است*
محدودیت ها و آزارهای عباسیان نسبت به علویان از نامساعد بودن زمینه های ذهنی و عینی قیام صحبت می کرد با این حال قیام محمد نفس زکیه و ابراهیم بن عبداللهشکل گرفت اما به شدت سرکوب شد.
 در حوزه اندیشه:  در میان این سالها توسعه روابط مسلمانان با ملل هم جوار و سرانجام ثمرات و نتایج منازعات قدرت در میان اصحاب پیامبر عوامل اساسی بودند برای شکل گیری و گسترش بحث های نظری و تاملات کلامی و پدید آمدن تدریجی مبانی اعتقادی بین فرقه های مختلف
بر بنیاد باورهای مرجئه و درست بر خلاف خوارج که قیام علیه ستمگران را واجب می شمردند مرجئه مدعی بود تا روز رستاخیز روزی که خداوند بر نیات و اعمال انسانها حکم خواهد کرد نمی توان حکمی درباره مردمان اعم از آن که کافر فاسق و جائر باشند یا مومن و خداترس به نظر رسند صادر کرد. به گمان مرجئه مسلمانان وظیفه داشتند تا اولا هرگونه داوری و حکمی درباره مسلملانان را تا روز رستاخیز به تاخیر اندازند ثانیا بر این امید و باور باشند که خداوند گناه گناهکاران را ببخشاید و از ستمگری ستمگران چشم پوشد*
فضای اندیشه مرجئه و شرایط مالامال از خشونت و ارعاب عصر اموی به تدریج شالوده نظریه دیگری درباره افعال و مبنای الهی اراده های انسانی گشت. به این معنا که گروهی از مسلمانان به جبری بودن افعال انسانی معتقد شدند. نظریه جبر و باور به تسلیم انسان در برابر قضای الهی و ناتوانی وی از هرگونه تغییر در سرنوشت و اراده آسمانی حاکم بر افعال خویش، ستمگری امویان و عباسیان را موجه می ساخت. به همین دلیل نیز امویان در تمهید مقدمات تکوین این اندیشه کوشش کردند و هم در گسترش این تفکر در میان مسلمانان.
با توجه به جو موجود و ورود نحله های مختلف فکری همچو زنادقه، دهریون، اهل حدیث، متصوفه و خصوصا معتزله * که به اندیشه تحمیلی حاکم بر مردم تبدیل شده بود امام صادق و باقر هم ، در آن شرایط بحران های فزاینده فکری و اعتقادی در میان مسلمانان به تربیت شاگردان و علاقمندانبحث های نظری فقهی پرداختند و به جای اینکه خود را درگیر منازعات سیاسی و حکمرانی کنند با آگاهی سازی و عنایت به واقعیات اجتماعی و آلودگی قلمرو سیاست و تداوم سرگشتگی های فکری، اجتماعی به تلاش سنجیده سیاسی خود و شیعیان خویش آهنگی واقع بینانه خردمندانه و مبتنی بر حفظ کیان جامعه شیعی بخشیدند. تلاش های موثر ایشان بود که دغدغه خلفای عباسی شد.  این تلاش های سیاسی، فعالیت های پنهانی دور از هیجان های عاطفی و پر سر و صدا بود که باعث شد خلفای عباسی ایشان را از سر راه خود بردارند.
تاریخ اسلام از تلخ ترین و آموزنده ترین تاریخ هاست. راست است که می گویند گاهی شباعت اعصار تاریخ به هم از آب به آب بیشتر است. در زمانی که ممکن است عده یی خیال کنند با سکوت در مقابل ظلم قدم بزرگی برداشته اند به بی تفاوتی سیاسی، انسانی و دینی مردم دامن می زنند ، ایشان هرچقدر هم که بزرگ باشند باید بدانند زمانی دور این اندیشه بر دامن اسلام افتاد و برای سالهای متمادی در سایه ظلم و جور مردم به خیال اندیشه مرجئه و جبری مذهبان زندگانی کردند. آگاهی بخشی در دوران خفقان و رشد و تربیت شاگردان هواداران و مردم از استراتژیی های دورانی بود که قیام های پر شور و پر حرارت در ابتدا و سردی مردم در انتها اثر نداشت،  زیرا مردم در شرایط سرکوب و خشنوت عصر اموی و عباسی به بی تفاوتی سیاسی دینی پناه برده بودند





  • تاریخ یعقوبی ج2 ص191
  • تاریخ طبری ج7 ص 459 تاریخ بخارا ص89-86
  • درباره عقاید مرجئه نگاه کنید به: اشعری، مقالات الاسلامیین ص 68 ؛ شهرستانی الملل و النحل ج1 ص139؛  بغدادی، الفرق بین الفرق ص 202
  • ابتدا باور ایشان این عقاید افراطی خوارج، مرجئه و جبری مذهبان را متزلزل کرد و راهی برای عقلگرایی گشود، طلیعه  مطلوبی برای رها شدن مسلمانان از شرایط اختناق اموی و انحطاط و جمود آن عصر بود اما کم کم با رسمیت یافتن عقاید معتزله در دستگاه خلافت عباسی در دوره مامون این نحله فکری موجب تفتیش عقاید، تعقیب و شکنجه مخالفان باورهای رسمی گشت در تاریخ اسلام عصر محنت قرآن به همین دوره اطلاق شده است الکامل فی التاریخ ج6 ص 423 ؛ البدایه و النهایه ج 10 ص 272

۲ نظر:

  1. سلام
    منظور شما از نوشتن اين مطلب برايم قابل درک است اما اين که چه لزومي براي شبيه سازي تاريخي هست را نمي دانم ؟ بله مقاطع تاريخ گاه از آب به آب شبيه ترند اما امروز مي دانيم که دو ليوان آب هم مثل هم نيستند و هر يک عالمي متفاوتند.
    تاريخ را ما امروز بايد دوباره بنويسيم
    از راهي که خود به آن رسيده ايم نه راهي که ديگران پيشتر نوشته اند

    پاسخحذف
  2. سلام
    فرزانه خانم مغتقدم ما باید تاریخ بخوانیم حالا شاید برای شما و دیگر هم نسلانم این مشابهت های تاریخی خصوصا در مورد تاریخ اسلام که از سوی حکومت و اپوزیسیون صورت می گیرد خسته کننده باشد اما حقیقت امر این است که تاریخ چراغ راه آینده است. نه فقط تاریخ اسلام که پتانسیل بالایی برای خوانش دارد که تاریخ ایران و جهان هم بسیار جذاب و آموزنده است.مثلی است که می گویند ملتی که تاریخ نخوانده اند مدام اشتباهی را تکرار می کنند چون نه خوانده اند نه درس گرفته اند
    بنابراین اهمیت خوانش تاریخ بنظرم از پر اهمیت ترین خوانش هاست که متاسفانه ملت ما هم بدش می آید از تاریخ هم نمی خواند و..
    دو لیوان آب یک فرمول آب دارند ظاهرشان هم به هم شبیه است هرچند شاید به لحاظ قرار گیری مولکولی در یک لیوان آب باهم متفاوت باشند اما شبیه همند
    تاریخ را ما امروز با زبان شناسی و رجوع به همه کتب تاریخی و نه فقط یک تاریخ باید بخوانیم تا بلایی که بر سر گذشته مان آمده بر سر ما نیاید

    پاسخحذف