۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

مشکل کجاست؟ - اخلاق و اقتصاد

اگر بگوییم معیار پیشرفت یک جامعه یا یک حکومت چه می تواند باشد بی شک مهمترین معیار می تواند اخلاق باشد، موردی که روانشناسان جامعه شناسان و انسان شناسان  با آن روبرو و نسبت به آن حساس هستند. اینک در زمانه یی به سر می بریم که بیش از پیش موضوع اخلاق در جامعه ی ایرانی مورد بحث است، شاید چندین سال باشد که اخلاق ایرانی آنهم در جامعه یی مذهبی مورد چالش صاحبنظران علوم انسانی است اما در این یکی دو سال اخیر این موضوع نمود بیشتری در جامعه داشته. خاطرم هست چند سال پیش تصادفی وحشتناک در جاده یی رخ داده بود که تک سرنشین ماشین تصادف  و فوت کرده بود، کیف پول او رها شده در جاده بود و پولها به سرقت رفت و جنازه روی زمین... نظرسنجی جالبی هم در ابتدای سال 88 انجام شد که در آن از رایج ترین مثل های کاربردی ایرانیان سوال شده بود و فکر می کنید رتبه های اول به چه مثل هایی رسیده بود؟ رتبه های اول: دیگی که واسه سگ نمی جوشه .. گلیمت رو خودت از آب بکش بیرون ، و رتبه های آخر متعلق به : بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ... بر مبنای همین نظر سنجی و بازتاب گونه های دیگری از جامعه و حکومت بود که کاندیدای اپوزیسیون  ریاست جمهوری 88 به موضوع اخلاق حساس شد و نسبت به بی اخلاقی در جامعه هشدار داد
از آن هشدار و هشدار هایی از این دست که از سوی جناح اپوزیسیون در حال وقوع می باشدچندی نگذشته  و البته نوک پیکان آن سمت جناح مقابل است  که هنوزهم این هشدارها در حال رخ دادن است، اما به نظر می رسد مشکل نه فقط از سوی حکومت که از سوی مردم هم باشد.
گفته یی وجود دارد پیرامون اینکه از هر دری فقر وارد شود دین خارج می شود، چه علی بن ابی طالب(ع) گفته باشد و چه ابوذر غفاری این سخن هیچ بیراهه نیست که با کمی اصلاح میتوان دلیل بعضی بی اخلاقی ها را در آن نهفته دید.
جامعه امروزی ایران در نوعی فقر نهفته دست و پا می زند شاید بشود گفت عده یی از بی اخلاقی ها منشا وجودی اش اقتصاد و فقر باشد اما می توان به این نظر هم پرداخت که این دو رابطه مستقیمی با هم ندارند؟
فرض کنید شما پل ارتباطی بین یک شرکت و مشتری هستید یا بین مولد و استفاده کننده، سالهای سال از این روش کسب درآمد می کنید و می بینید که بعد از مدتی دو طرف مایل به ادامه همکاری نیستند و متوجه می شوید که با دور زدن شما خودشان به همکاری با هم ادامه می دهند. روشی که به نظر حقوقی و رسمی اشتباه نیست اما به لحاظ اخلاقی هر دو طرف خطا می کنند. چه چیز تغییر کرده؟ که رفتارهای مردم در زمینه های کار و تجارت و بازار دچار تغییر شده؟ همه یکدیگر را فریب می دهند؟ دور می زنند؟ دروغ می بافند برای فروش بیشتر و؟
اینها تجربه هایی است که در این چند ساله اخیر به وفور دیدیم و نکته جالب افزونی این موارد نسبت به گذشته است آنهم از سوی کسانی که حتی انتظارش را آدم ندارد. باور کردنی نیست که حتی کسی که با آدم نسبت خونی هم دارد آدمی را دور بزند؟ اما خوب که فکر می کنم می بینم همه برای 1 لقمه بیشتر در تلاش و تکاپو هستند و گویی چنگ می زنند
اقتصاد و اخلاق می تواند رابطه یی مستقیم با هم داشته باشد. دزدی، مال حرام، دروغ، غیبت،  فریب و اقسامی دیگر از این بی اخلاقی ها برای کسب منفعت بیشتر است و کسی که در مضیقه مالی باشد بیشتر به این رفتار گرایش دارد مگر آنکه انسانیت خود را به حراج نگذاشته باشد، شاید هم حق با آنی باشد که در مضیقه شدید مالی است. من جای او نیستم نمی توانم در موردش اظهار نظر کنم
حال وقتی بی اخلاقی در جامعه یی حاکم باشد می شود به اقتصاد خوب اندیشید؟ امیدوارم بتوانم پاسخی را برایش تدارک ببینم و مطلب بعدی را به این مورد اختصاص دهم

۱ نظر: