۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

تماما مخصوص





شایع بود که همه تیغ موکت بری دست شان است، چه این طرفی چه آن طرفی؛ شایع بود جر می دهند. هرکس سینه به سینه کسی در می آمد تیغ را از بالا می کشید و خون فواره می زد. ما این صحنه ها را دیدیم.
آن همه نظامی و لباس شخصی ریخته بودند توی خیابان که جنگ آخر الزمان است. شایع بود که می خواهند کار را یکسره کنند. هوا بوی انتقام می داد، بوی برادرکشی، بوی عرق تن و بوی خون مثل هرم گرما از زمین بالا می خزید.*

زخمی تماما مخصوص دائما خودش را به رخ می کشد. زخمی از پری که اعدام شد زخمی از یانوشکا.. زخمی به نام پدر که خاطرش مانده؛ زخمی به نام مادر برای تمام رنج هایش ؛ زخمی به نام هجرت و غربت که اسیر نه نتوانستن گفتن است و تنهایی. همگی زخمی تماما مخصوص هستند برای نویسنده نامداری چون عباس معروفی

داستان تعریف کردن از کتابی که احتمالا کم خوانده شده جفا بر خواننده است هرچند اگر تحلیل های خوب و نقدهای خوب شود اما باز شاید جفا باشد. تماما مخصوص آقای معروفی را بخوانید که داستانی از مهاجرتش را به نگارش درآورده هرچند کاش بیشتر از رنج سفر می گفت تا از رنج غربت. کاش آنجا که می گوید حکمت سیبیل تغییر کرده کاش میگفت چه تغییری دقیقا؛ دوبار نام تغییر آمده بی آنکه نشانی از تغییر بدهد؛ هر آیینه منتظر بودم بگوید رفتار حکمت سیبیل با زن و دخترش آیا تغییری کرده؟ سرنوشت دختر چه شد وقتی زیر بار فشار و دیکتاتوری پدر بود؟

در جای جای داستان نگاه های سیاسی نویسنده که تصویری از 60 ارائه می دهد و یا از سیستم بوروکراسی آلمان ارائه می دهد یا وقتی تم های مختلفی از جنگ که روایتگرش احمد بن بن ( احمد رافت) است  به همراه نگاه هایی به زندگی و عشق هایی که هیچ وقت از بین نمی روند داستان را دچار رخوت نمی کند. به قول خود جناب معروفی شکست زمان هم از عناصر خاص این کتاب است

این کتاب به صورت زیر زمینی و بدون مجوز در دستفروشی های تهران خصوصا اطراف میدان انقلاب یافت می شود


* قسمتی از کتاب تماما مخصوص 


۱ نظر: