۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

فرد گرایی

روزگاری بود که فکر می کردم آدم جمع گرایی هستم
البته که همیشه برون گرا بوده و هستم
اما همیشه هم، فکر می کردم جمع گرا هستم
نمی دونم شایدم بودم واقعا و الان نیستم
یعنی همیشه از مسافرت های دسته جمعی از محفل های بزرگ از جمع های بزرگ و اینها خوشم می اومد
ولی اخیرا حس می کنم با مهمانی ها با محیط ها و آدم هایی که قرابتم با آنها زیاد نبوده و نیست احساس راحتی ندارم
حس می کنم به فرد گرایی نزدیک تر شدم




۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

غم - هیچ

مواردی در زندگی وجود دارد که تماما مخصوص است
آنقدر مخصوص که چیزی در درون آدم نمی گذارد قسمتی از آن فاش شود
هرچند که ممکن است بخواهی فاشش کنی تا راحت شوی تا درک شوی تا ..
اما خب نمی شود دیگر
مواردی در زندگی وجود دارد که غمناک است؛ این علارغم تمامی حس و حال خوبی است که در مدتی داشته ای
غم چیزی است که همیشه یار بوده،
حتی اگر زندگی خوبی داشته باشی و راضی باشی بازهم همراهت هست
خودش غمناک است و نگفتنش غمناک تر
اشاره مستقیم نمی کنم شاید اینجا را بداند و بخواند
----------------
این روزها فکر می کنم که دقیقا چه چیزی می تواند مرا راضی نگه دارد؟
چیزی یافت نمی کنم که هیچ؛ موراد آزار دهنده ای هم وجود دارد
گاهی فکر می کنم تمامی آنها که بریدن و رفتن تمامی آنهایی که ترک دنیا کردند به اختیار، از کجا شروع کردند؟ چه اتفاقی برایشان رخ داد؟ آنها کم تحمل بودند یا مسائل؟ به هیچ رسیدند یا در اوج باختند؟ چرا می گویم باخت چون از نظر ما باخت است و نه نظر آنها
چگونه آن را انتخاب کردند؟
گاهی می گویم کاش چیزی بود افقی بود حتی سرابی بود که آدمی را دلخوش می کرد به رسیدنش
آدم های بی هدف بی چشم انداز خطرناک اند.
بیشتر از آنها آدم هایی که دست کم گرفته می شوند و با پوزخند از کنارشان رد می شوند


۱۳۹۱ آبان ۱۴, یکشنبه

درباره فیلم آیینه های روبرو


آیینه های ربرو یک فیلم تماما متناقض با نظام ارزش گذاری فیلم ها از سوی وزرات ارشاد است؛ اینکه چرا و چطر اجازه نمایش گرفته باعث تعجب است هرچند پس از چند سال توقیف به گیشه آمده و هرچند با وجود سانسور؛ اما باز دیدنش می ارزد
آیینه های روبرو در مورد زندگی یک ترانسکشوال است و مصائب او
داستان کشاکش زندگی او و یک زن مذهبی است
بیشتر از اینکه فیلم بخواهد سختی و مصائب زندگی یک ترانسکشوال را نشان دهد که چرا جامعه آنها را نمی پذیرد و مهمتر اینکه تغییر جنسیت آنها را درست نمی داند فیلم محو داستان شده و تماشاگر را غرق داستان می کند؛ 
در واقع اختلاف پدر  (به نوعی خانواده) با او چیز غیر عادی نیست تماشاگر می خواهد بداند زندگی یک ترانس چگونه است؟ و چرا پدرش از او رنج می کشد, این رنج را فیلم نمی تواند یا نخواسته نشان دهد که دقیقا رنج خانواده رنج سنت از آنها و رنج او از خانواده و سنت جامعه کجاست؟ و چیست
آیینه های روبرو با وجود اینکه این کمبود و مشکل را دارد اما گام خوبی است در فیلمسازی ایران؛ گام خوبی است برای شکست موضوعات تکرار و سنتی و تنوع بخشیدن به سنمای امروز؛ قدم خوبی برای ورود به عرصه سخت جنسیت در ایران
آیینه های روبرو یک فیلم خاص است
از دست ندهیدش

----------------


۱۳۹۱ آبان ۸, دوشنبه

نظر هابسبام درباره انقلاب های عربی



با هیجان نظاره گر انقلاب های سال 2011 بودم و خرسند شدم از اینکه دیدم هنوز امکان دارد که مردم به خیابان بریزند.
اعتراض کنند و حکومت ها را سرنگون کنند.
جالب است که حالا طبقه متوسط موج درست می کند نه طبقه کارگر
اگر قرار است انقلابی رخ دهد باید کمی شبیه این باشد، مثل میدان التحریر قاهره، دستکم در روزهای اولش.
مردم به خیابان های می آیند و به خاطر چیزهای درست تظاهرات می کنند.
اما ما می دانیم که این دوام نمی آورد.
من میان بهار عربی و سال 1848 سال انقلاب های اروپا در دو قرن پیش شباهت هایی می بینم.
زمانی که انقلاب مردم فرانسه توسط دیگران در ایتالیا و آلمان و دیگر مناطق دنبال شد.
اما دو سال بعد به نظر می رسید که همه این انقلاب ها شکست خورده اند.
اما حالا که به آن سال نگاه می کنیم می بینیم که شکستی در کار نبوده.
ارزش های آزادیخواهانه به خاطر انقلاب ها تقویت شدند.
من احتمال نمی دهم که این کشورهای عربی در آینده نزدیک شاهد لیبرال دموکراسی یا دولت هایی شبیه دولت های اروپایی باشند

برگرفته از گفتگوی اندرو وایتهد با اریک هابسبام در آخرین روزهای سال 2011
اریک هابسبام مورخ چپ اندیش، اول اکتبر در سن 95 سالگی در بیمارستانی در لندن درگذشت
// از مجله اندیشه پویا شماره 3

۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

مردگی


مشتری: آقا این که 100 تومنش کمه؟
متصدی بانک: غیرممکنه
مشتری: آقا بیا یه بار دیگه بشمار
متصدی: ( پس از شمردن) شما درست میگید ( زیر زبون : اَه همش تقصیره این چک پولهای جدید لعنتی) بفرما اینم پول شما
....
...
متصدی: جناب رئیس می خواستم مطلبی عرض کنم
رئیس: اوه هوا که خوبه چته تو؟
متصدی: اِم ، هیچی، امروز متاسفانه من یه اشتباهی کردم و به یه نفر 100 تومن اضافه دادم
رئیس: اوه صد تومن؟ ، شانس بیاری طرف پس بیارتش وگرنه مجبورم متاسفانه از حقوق ماهیانه ات کم کنم
...
...
زن:خب به سلامتی فرداشبم تولدت ارشیا ست یادت نرفته که؟
شوهر: نه یادم نرفته ولی
زن: ولی چی؟ باز بهونه نیار خواهشا، تو امسال به این بچه قول دادی که براش دوچرخه بخری خواهشا زیرش نزن این دیگه مثه من نیست بچه است میفهمی؟
شوهر: میدونی آخه، ( مکث) این ماه 100 تومن از حقوقم کم شد اونم به خاطر اشتباهی که تو پرداخت پول به مشتری داشتم، شرمندم حالا
زن وسط حرف شوهر: چی؟ اشتباه؟ ، حالا نه تنها نمی تونی براش یه دوچرخه بخری که خرجی این ماهم باید لَنگ بزنیم؟
شوهر: ببخشید شرمندم
زن: شرمندگیت تو سرت بخوره ده بار بهت گفتم بذا منم کار کنم
شوهر: (تن صدای مرد بالا می رود) اون کارو نمی خوام بکنی میفهمی؟ من بدم میاد زنم پرستار باشه اینو میفهمی؟
زن: از بس بد دلی دیگه
شوهر: هیچ ربطی به بد دلی نداره، تو نمی دونی این جامعه چقدر کثیفه
زن: جامعه کثیفه، من که کثیف نیستم
...
...
...
صفورا صدامو می شنوی؟ ( دست در لیوان آب می کند و مشتی از آب را به صورت زن می پاشد)
زن: هووم
مرد: ( روی مبل ولو می شود) توی روزنامه خوندم مردی با عصبانیت و پرخاش برس شانه را به طرف زن خود پرتاب کرده بود و زن بعد از اصابت برس سر با گیجگاه مرده بود، فکر کردم مردی، منو ببخش تند رفتم
زن: این بی پولی چیزی از مردگی کم نداره ! 

۱۳۹۱ شهریور ۲۷, دوشنبه

درباره توهین

موارد متعددی از اهانت به اشخاص و ادیان را در زندگی روزمره شاهدیم. قضیه فیلم بی گناهی مسلمانان بهانه این یادداشت شد تا درباره توهین چیزکی بنویسم
توهین دو قسم دارد
توهین حرفی همانند لفاظی ؛ فحاشی و نسبت دادن و کلا هر نوشته و سخنی که نسبت به کسی داده باشد
توهین عملی مانند آنچه که فردی درباره فرد دیگر یا فردی درباره خودش انجام می دهد

ترانه خوانی شاهین نجفی درباره امام علی النقی یا قرآن آتش زدن تری جونز و رسم کاریکاتورهایی از حضرت محمد و در آخر تهیه فلیمی از زندگانی حضرت محمد همه بر فرض توهین بودنشان از منابع مختلف بی طرف توهین لفاظی است
حتی قرآن آتش زدنی که عمل است صرفا یک عمل مکانیکی است که به ضرر هیچ کس تمام نمی شود قطعا نه متن مقدس نه خدا و نه دین اسلام از این بابت متضرر نمی شود برای یک فرد مسلمان هم با وجود چنین عملی هیچگاه ارزش های معنوی و اعتقادیش تخریب نمی شود؛ ترانه خوانی و رسم کاریکاتور البته در قاموس هنر شاید در این قسم نگنجد که بین آگاهان و ناظران و متفکران بحث است که آیا وقتی کسی حرفش را در قالب هنر بزند و شوخی کند و حتی توهین کند توهین هست یا نه؟ فارغ از آن باید گفت هم رسم کاریکاتور و هم ترانه خوانی باز هم لفاظی است و باز هیچ کس متضرر نمی شود خصوصا توهین شدگان
و اما فیلم؛ فیلم هم از یک نوشته می آید که به صورت تصویر آمده؛ بر مبنای منبع بی طرف به عنوان مثال هیلاری کلینتون که گفته است فیلم مشئز کننده بوده و آن چنان که از فحوای فیلم بر آمده فیلم توهین آمیز بوده، اما سوال اینجاست آیا فیلم به پیامبر اسلام توهین کرده؟
توهینی که به لفاظی و نوشته برآید و توهین شونده را متضرر نکند و از ارزشهایش برای هوادارانش کم نکند چرا باید توهین کننده به دین اسلام و پیامبرش باشد؟ فیلم قطعا فیلم زشت و توهین آمیزی است اما چیزی از دین اسلام یا پیامبر اکرم کم می شود؟ خیر؛ چیزی از دوستی و حب مسلمانان به پیامبرشان می کاهد؟ خیر.
هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمی سازد ( 27 کهف)


اما  توهین عملی
پیرامون سوژه که مسلمانان باشد, به نظرم همیشه توهینی که به مسلمانان و دین اسلام می شود از ناحیه خود مسلمانان  انجام می گیرد؛ آن چنان که فرد مسلمان در قالب آنچه که ادعایش را دارد نه تنها ظاهر نمی شود بلکه بر عکس اعتقاد خود را انجام می دهد؛ در لباس دین و ادعای آنچه را که دارد و معتقد است عملی انجام می دهد که منافات با اعتقاداتش دارد؛ این فرد مسلمان هم خود را مسخره کرده هم مسلمانی را و هم دینش را
مسلمانی را فرض کنید که آدم می کشد ربا می خورد ریا می کند دروغ می گوید حق مردم را می خورد کلاه برداری می کند دزدی می کند و در نهایت هم اسمش مسلمان است و هم اعمال دینی هر روزه اش را انجام می دهد, این فرد مسلمان در واقع خودش به اعتقاداتش توهین کرده؛ اگر شخصی که مسلمان نباشد و چنین روش  مسلمانی از او ببیند قطعا به دین اسلام نخواهد گروید؛ او مایه ننگ دین خودش است

توهین به بودیسم از ناحیه یه بودایی؛ توهین به یهودیت از ناحیه یک یهودی، توهین به مسیحیت از ناحیه یک مسیحی و توهین به مسلمانی را فقط یک مسلمان می تواند انجام دهد آنجا که در لباس ادعای خود عملی خلاف آنچه را که معتقد است انجام می دهد و با ریا همچنان به زیست خود تحت نام اعتقادیش ادامه می دهد
----

گناه اینان ( منتقدان مسیحی به باور رایج مسیحیت در قرن 15) هر اندازه سنگین و خوفناک هم که بوده باشد به پای گناه بس بسیار عظیم تر جانیانشان نمی رسد که می کوشند تبهکاریشان را لباس مسیحایی در بپوشانند و چنین بنمایانند که عمل به خواسته دل او می کنند
آخر چه کسی در زمانه ما به مسیح می گرود؟ آنگاه که می بیند ایمان آورندگان به او را حلقوم می شکافند و به آتش و شمشیر خون می ریزند بسی خوف آورتر از راهزنان و آدمکشان- چه کسی رغبت می آورد مسیح را خدمت گذارد وقتی می بیند کسانی بر قهر و قدرت چنگ انداخته اند دیگرانی را که با ایشان در نکته هایی هم آوازی نمی کنند به نام عیسی مسیح در آتش می افکنند و می سوزانند با آنکه فریاد مظلومانه شان از میانه شعله ها بر آسمان می خیزد که به مسیح ایمان می ورزند
                                                                                                                        کاستلیو یک روحانی مسیحی