۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

غم - هیچ

مواردی در زندگی وجود دارد که تماما مخصوص است
آنقدر مخصوص که چیزی در درون آدم نمی گذارد قسمتی از آن فاش شود
هرچند که ممکن است بخواهی فاشش کنی تا راحت شوی تا درک شوی تا ..
اما خب نمی شود دیگر
مواردی در زندگی وجود دارد که غمناک است؛ این علارغم تمامی حس و حال خوبی است که در مدتی داشته ای
غم چیزی است که همیشه یار بوده،
حتی اگر زندگی خوبی داشته باشی و راضی باشی بازهم همراهت هست
خودش غمناک است و نگفتنش غمناک تر
اشاره مستقیم نمی کنم شاید اینجا را بداند و بخواند
----------------
این روزها فکر می کنم که دقیقا چه چیزی می تواند مرا راضی نگه دارد؟
چیزی یافت نمی کنم که هیچ؛ موراد آزار دهنده ای هم وجود دارد
گاهی فکر می کنم تمامی آنها که بریدن و رفتن تمامی آنهایی که ترک دنیا کردند به اختیار، از کجا شروع کردند؟ چه اتفاقی برایشان رخ داد؟ آنها کم تحمل بودند یا مسائل؟ به هیچ رسیدند یا در اوج باختند؟ چرا می گویم باخت چون از نظر ما باخت است و نه نظر آنها
چگونه آن را انتخاب کردند؟
گاهی می گویم کاش چیزی بود افقی بود حتی سرابی بود که آدمی را دلخوش می کرد به رسیدنش
آدم های بی هدف بی چشم انداز خطرناک اند.
بیشتر از آنها آدم هایی که دست کم گرفته می شوند و با پوزخند از کنارشان رد می شوند


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر