۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

کيفيت؛ فضيلت؛ خوشبختي

کیفیت


کیفیت هر آدمی در تناسبی نهفته است. تناسب بین داشته ها و کرده ها

داشته ها , دانایی , آن چیزی که در چنته دارد, آن چیزی که طی سالها کسب کرده

کرده ها و عملگرایی, اینجا منظور از کردن و عملگرایی اجرای آن فعل و کاری است که براساس دانش فرد صورت گرفته و نه چیز دیگر

حالا ممکن است فردی دانایی و داشته هایش بالا باشد اما خلا و فاصله بین دانایی و عملگرایی اش فراوان باشد و ممکن است فردی هم دانایی و داشته هایش پایین تر باشد اما فاصله داشته و عمل به داشته هایش کم باشد. کیفیت با کدام است؟



فضیلت

فضیلت شاید صرفا دانایی نباشد حتا می تواند میزان توانایی فرد هم نباشد,

ممکن است فردی توانایی عملی هم داشته باشد اما به سان یک انرژی پتانسیلی جمع شده باشد و بالفعل نشود

بنابراین ممکن است نه دانایی کسی و نه توانایی که بالفعل نشده فضیل نباشد

اینجا شاید انرژی جنبشی حاصل از داشته ها و دانایی ها و البته توانایی ها همان فضیل باشد



خوشبختی

خوشبختی شاید همین کیفیت همین کیفیت آدمها همین فضیلت بزرگ باشد

نمیدانم ,

شاید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر