۱۳۹۰ مهر ۳۰, شنبه

ما و ليبي





عکس العمل هایی شیک , مدرن و صلح جویانه پس از کشته شدن قذافی مطرح گردید. فارغ از اینکه کلامشان راست است و درست اما در پس این اظهار نظر ها و مطرح کردن این طرز تفکر چیزی نهفته است در رفتار و کردار ایرانی


همه می دانیم که :

لیبی تقریبا زیر ساختار های خود را از دست داده , جاده ها و پل ها جزو اساسی ترین زیر ساختار های هر کشوری است که اگر آن را از دست بدهد طی سالها با بودجه ای هنگفت شاید بتواند به روز اولش برگردد بنابراین مردم لیبی راه سختی برای آبادی وطن خود در پیش دارند که زیر ساخت های خود را به روز اول بازگردانند

خشونت امری بود که در دستگیری قذافی و پسرانش رخ داده بود. به طرزی فجیع کشته شد جوری که خیلی از حقوق بشری ها حتی از کشته شدن یک جنایتکار ناراحت شدند!!،

و

می دانیم که کسی که با سلاح انقلاب کرده با سلاح جنگیده و با خشونت و سلاح دیکتاتور را کنار زده شاید به سختی به صلح برسد, شاید به سختی سلاح را زمین بگذارد شاید به سختی از منفعت های قومی و قبیله ای در اداره کشور منصرف شود



اینها چیزهایی است که همه می دانیم بنابراین این فضیلت نیست که یک سری دائما تکرار کنند:

خشونت در لیبی ممکن است ادامه داشته باشد, دیکتاور رفت دیکتاتوری می رود؟ پی از قذافی لیبی بهشت می شود؟ آیا ناتو نفت لیبی را به تاراج نمی برد؟ مردمی که با دیکتاتورشان جنگیدند آیا بر سر اداره کشور با هم نمی جنگند؟

عجیب تر از مطرح کردن یک سری بدیهیات که همه می دانند این سوالات مطرح شده است که گویی اگر مردم لیبی انقلاب نمی کردند و با دیکتاتور خود نمی جنگیدند انگار بهتر بود!!؟ ایرانی ها چه چپ ها و چه حقوق بشری ها طوری در مورد لیبی گاها صحبت می کنند که گویی اینها طرفدار قذافی بودند و اگر مردم لیبی چنین هزینه ای نمی دادند بهتر بود؟ مثل مردی که پا روی پا دراز کرده از موضع قدرت و دانش صحبت می کند , اظهار فضل می کند در موردی که هم خود و هم جامعه اش در وضعی به مراتب بدتر گرفتار است

هر تلاشی هزینه دارد طبعا این همه می دانیم ها وجود دارد طبعا تمام این نکته سنجی ها و خطرات وجود دارد اما آنها فیل بزرگی را کشتند آنها به 40 سال دیکتاتوری خاتمه دادند کاری که شاید فقط از دست مرد (م) جان به لب رسیده بر آید

۲ نظر:

  1. نه موضوع این نیست که مردم لیبی نباید انقلاب میکردند البته در انقلابشان هم اگر ناتو نمی رسید از پس قذافی برنمی آمدند همان طور که مردم سوریه از پس اسد برنمی آیند. تفوت مبارک با اینها در این بود که میخواست ظاهر خود را حفظ کند و به نهادهای غربی پاسخگو باشد که زود رفت. اما موضوع این است که انگار هر لیبایی دلش میخواسته یگ قذافی باشد و حالا دارد همان کارها را میکند که او میکرد و چرا ناراحت میشویم وقتی نهادهای حقوق بشری آه و ناله میکنند حقوق بشر واقعا تا این حد در اینجا بی ارزش شده؟

    پاسخحذف
  2. @دمادم موضوع بر سر تفاوت ليبي و سوريه با مصر نيست
    اما در موردنهاد هاي حقوق بشري بايد بگويم بخشي از اين نهادها فقط عکس العمل هاي شيک حرفهاي شيک وويتريني دارند و ديگر هيچ. پرسش جالبي را مجتبا واحدي مطرح کرده بود و اون اين بود که آيا براي کشته شدگانمظلوم چه در ايران و چه در ليبي هم اينقدر عکس العمل وجود داشت؟ شايد بعضي حقوق بشري ها فکر کردند بايد در پوست و کالبد وکيلي فرو روند که درد عدالت او را به دفاع از ديکتاتور کشانده
    اين تساوي وجود ندارد و اين نوشته و نقد از اين بابت به بعضي حقوق بشريها وارد شد به خاطر اين نبود تساوي در عکس العمل و واکنش ها همين
    اگر نوشتم حقوق بشري ها اشتباه کردم بايد مي نوشتم بعضي از حقوق بشري ها وگرنه حقوق بشر هيچ وقت بي ارزش نيست اما نقد هم هيچ جا حتا در مورد حقوق بشري ها نبايد وارد نباشد

    پاسخحذف